صفر و یک ها چطور شما را به سکوت وادار می نمایند؟

به گزارش مجله توسعه دهنده، خبرگزاری فارس - سیده راضیه حسینی: رسانه ها می توانند به شما تلقین نمایند نظر شما در یک موضوع خاص در اقلیّت است و به این شکل شما را وادار به سکوت نمایند؛ این همان نظریه مارپیچ سکوت است که سال هاست توسط سیاستگذاران رسانه مورد استفاده قرار می گیرد. طبق این نظریه، کسانی که رسانه ها را کنترل می نمایند، با این روش هر روز تعداد بیشتری از مردم را به سکوت درباره یک موضوع وادار می نمایند. اما با ظهور شبکه های اجتماعی این سیاست قدیمی هم با، اما و اگر هایی روبه رو شد و پژوهشگران متعددی این تغییر و تحولات را آنالیز نموده اند تا بفهمند نظریه مارپیچ سکوت در شبکه های اجتماعی به چه شکل در آمده است.

صفر و یک ها چطور شما را به سکوت وادار می نمایند؟

با ما همراه باشید تا با بهترین تور ویتنام با یکی از بهشت های روی زمین اشنا شوید و زیبایی های هوشی مین و هانوی را در سفر دلپذیری تجربه کنید.

مارپیچ سکوت چیست؟

نظریه مارپیچ سکوت را خانم الیزابت نوئل نئومان در سال 1973 عنوان نمود؛ در آن سال ها رادیو و تلویزیون، رسانه های اصلی جامعه بودند که بیشترین تأثیر را بر مردم می گذاشتند. در این نظریه سه ادعا مطرح شد که مرتبط با هم و نشان دهنده علت تاثیر این مارپیچ هستند. اول اینکه مردم در رفتارها، آمد و شد ها و ارتباطات روزمره، افکار عمومی غالب و نظر اکثریت و اقلیت را درک می نمایند. یعنی به صورت شهودی می فهمند یا حس می نمایند که در هر موضوع، اکثریت چه موضعی دارند. نکته دوم اینکه مردم نمی خواهند در یک موضوع در گروه اقلیت باشند و از انزوا و فشار گروهی می ترسند؛ و سومین نکته همان شرایطی است که منجر به مارپیچ سکوت می گردد؛ اینکه مردم از از ترس انزوا و زیر فشار قرار دریافت و برای اینکه مورد طعن و تمسخر و یا طرد و بی اعتنایی قرار نگیرند، سکوت می­ نمایند.

در ادامه، رسانه های جمعی افکار و عقاید اکثریت را به عنوان عقاید غالب و مسلط منتشر می نمایند و همین باعث شدیدتر شدن این فرایند می گردد. به این صورت که حتی بین خود این اقلیّت، حمایت میان فردی از عقیده مشترکشان ضعیف می گردد. در نتیجه تعداد افرادی که این عقیده شان را پنهان می نمایند و یا به عقیده اکثریت گرایش پیدا می نمایند، روز به روز بیشتر می گردد. این فرایند مارپیچی از سکوت را شکل می دهد که در نهایت به خاموشی یک نظر و فراگیر شدن نظر دیگر می انجامد.

رسانه ها پا را فراتر می گذارند

با گسترده تر شدن رسانه ها و بیشتر شدن ارتباط مردم با آن ها، شکل گیری مارپیچ سکوت توسط آن ها از این هم فراتر رفته است. به این صورت که سیاستگذاران رسانه ها بر روی عقیده و نظری به عنوان نظر اکثریت مردم مانور می دهند که ممکن است در واقع اکثریت نباشد. اما با تلقین این موضوع و مانور روی آن، بقیه را به سکوت در مقابل آن مجبور می نمایند. این روش باعث می گردد به تدریج افراد بیشتری حس نمایند که نظرشان در اقلیت است و ترجیح دهند سکوت نمایند و نظر مخالف ندهند. در نتیجه رفته رفته این مارپیچ گسترده تر می گردد و عقیده مطلوب آن رسانه ها در جامعه فراگیر و تثبیت می گردد.

شبکه های اجتماعی معادلات را عوض می نماید

ظهور شبکه های اجتماعی، فضای متفاوتی را برای بیان نظرات افراد و شنیدن نظرات سایرین ایجاد کرد. این تغییرات دو اتفاق مهم را شکل داده است؛ اول اینکه اعضای جامعه می توانند نظرات خود را در بدون احتیاج به رسانه های کلاسیک، با دسته گسترده تری از افراد به اشتراک بگذارند و در فضای مجازی منتشر نمایند. پس فراوری محتوا در این رسانه های نوین دیگر در کنترل و انحصار رسانه های رسمی نیست. دوم اینکه برای افراد این امکان فراهم شده است که بدون آشکار نمودن هویت واقعیشان، نظرات خود را بیان نمایند. در نتیجه هم ترس از انزوا کمتر شد و هم اینکه انعکاس عقاید، دیگر در انحصار رسانه های رسمی نیست. این فرایند منجر به کمرنگ شدن نظریه مارپیچ سکوت در شبکه های اجتماعی شده است.

دکتر علیرضا دهقان، از اساتید صاحبنظر حوزه ارتباطات در این خصوص می گوید: در فضای مجازی امکان برقراری شرایط یک صدایی و جلوگیری از تنوع عقاید و نظر ها کمتر است. از طرف دیگر در این فضا افراد نگرانی از عکس العمل منفی دیگران ندارند و ترس از انزوا همانند ارتباطات افراد در فضای فیزیکی نیست؛ بنابراین با وجود فضای مجازی که در مورد آن کنترل دولتی وجود نداشته باشد شکل گیری افکار عمومی در قالب مارپیچ سکوت چندان محتمل نیست.

در مورد ارتباط مارپیچ سکوت با شبکه های اجتماعی پژوهش های متعددی اجرا شده است. مثلا پورتن و ایلدرز دو تن از اساتید دانشگاه دوسلدورف آلمان، به آنالیز این موضوع پرداخته اند که ارتباطات آنلاین چگونه بر درک افراد از جو حاکم و ابراز عقیده شان در این فضا تاثیر می گذارد.

در این پژوهش که در ژورنال مطالعات رسانه چاپ شده، آن ها اینگونه استدلال می نمایند که در شبکه های اجتماعی اولویت داشتن محتوا هایی که توسط کاربران فراوری می گردد به محتوای رسانه های جمعی باعث شده است که درکی که عموم مردم از حال و هوای نظرات سایرین دارند، متفاوت گردد. یعنی این دیگر رسانه های جمعی نیستند که به مردم می گویند کدام نظرات در اقلیت هستند و کدام اکثریت؛ بلکه خود مردم وزن مواضع مختلف را در نظرات کاربران شبکه های اجتماعی می بینند و نتیجه می گیرند.

این درکِ متفاوتی که در مورد فضای نظرات برای کاربران شکل می گیرد حتی روی تمایل آن ها نسبت به اظهارنظر در مورد یک موضوع نیز اثر می گذارد. یا نظرات تعداد بیشتری از هم فکران خود را می بیند و این باعث می گردد حتی اگر در اقلیت باشند، به خاطر امکان اظهارنظر آزادانه تر در شبکه های اجتماعی، شجاعت بیشتری برای بیان عقیده خود پیدا نمایند. یا، چون در شبکه های اجتماعی برخلاف رسانه های رسمی، نظرات اکثریت بازتکرار نمی گردد، دیگر خود را اقلیت نمی دانند و نظرشان را بدون ترس از انزوا بیان می نمایند؛ بنابراین عملا شبکه های اجتماعی باید فضایی برای شکستن مارپیچ سکوت فراهم کند. اما آیا، اما آیا در واقعیت هم چنین اتفاقی می افتد؟

صفر و یکی ها هم به دام مارپیچ می افتند

کیت همپتون، استاد رسانه دانشگاه میشیگان آمریکا تصمیم گرفت این موضوع را در شبکه های اجتماعی آنالیز کند. او پژوهشی با مشارکت 1800 نفر طراحی کرد تا نحوه اظهارنظر مردم آمریکا در مورد افشاگری های اسنودن در فضای حقیقی و شبکه های اجتماعی را مقایسه نماید. این موضوع از این جهت به عنوان یک مثال قابل استناد انتخاب شد که در جامعه آمریکا مناقشه های زیادی در مورد آن ایجاد شده و عملا یک دوقطبی از موافقین و مخالفین شکل گرفته بود.

یافته های این پژوهش نشان داد در شبکه های اجتماعی افراد چنانچه احساس نمایند نظرشان از سمت دنبال نمایندگانشان پذیرفته شده نیست یا دوستانشان در شبکه اجتماعی با آن مخالف هستند، از اظهار آن خودداری می نمایند. درواقع، این همان مارپیچ سکوت الیزابت نئومان بود که حالا خود را در شبکه های اجتماعی بازفراوری می کرد. در دنیای حقیقی مردم از از ترس انزوا و زیر فشار قرار دریافت و برای اینکه مورد طعن و تمسخر و یا طرد و بی اعتنایی قرار نگیرند، سکوت می­ نمایند. اینجا نیز کاربران شبکه های اجتماعی از ترس اینکه دنبال نمایندگان و یا دوستانشان واکنش نامطلوبی نسبت به نظرشان نشان دهند، سکوت در موضوع مورد مناقشه را ترجیح می دهند.

به عبارت دیگر تنها نوع جامعه و شکل واکنش ها عوض شده، اما وضعیتی که سکوت را می سازد و تشدید می نماید، تغییر نکرده است. حتی در شبکه های اجتماعی هم فشار روانی حاصل از نظرات مخالف، فرد را به سکوت وادار می نماید. در نتیجه باز هم در شبکه های اجتماعی عقیده اکثریت (یا گروهی که تصور می گردد در اکثریت هستند) غالب می گردد. این پژوهش در مقالات بسیاری مورد استناد قرار گرفته است و آنچه به عنوان نتیجه اصلی آن عنوان می گردد این است: یک مارپیچ سکوت در شبکه های اجتماعی وجود دارد.

منیگ هانگ ونگ استاد دانشگاه فنگ چین نیز در پژوهش دیگری به این نتیجه رسید که کسانی که از شبکه های اجتماعی برای بیان احساساتشان استفاده می نمایند و نه برای متقاعد کردن دیگران، ممکن است حتی سطح فعالیتشان را پایین بیاورند و یا کلا آن شبکه اجتماعی را ترک نمایند؛ یعنی همان اتفاقی که در مارپیچ سکوت می افتد. در نتیجه بحث ها حول موضوع در شبکه اجتماعی یکطرفه و دارای سوگیری می گردد.

این موضوع زمانی تشدید می گردد که یک عقیده توسط افرادی مطرح گردد که نفوذ و محبوبیت بیشتری در شبکه های اجتماعی دارند. مانند سلبریتی ها، سیاسیون یا شخصیت های سرشناس فعال در شبکه های اجتماعی و یا توسط صفحات و یا کانال هایی که توسط سازمان ها یا رسانه های رسمی حمایت می شوند و تبدیل به مرجع شبکه های اجتماعی شده اند.

یک سلبریتی یا یک اکانت شاخص و پرنفوذ ممکن است نظر شخصی خود را به عنوان عقیده اکثر مردم در صفحه خود منتشر کند و این موضوع توسط هوادارانش وزن پیدا کند و با ایجاد موج در شبکه اجتماعی، فضا را برای ابراز نظر مخالف تنگ کند. این منجر به شکل گیری همان مارپیچ سکوتی می گردد که قبلا توسط رسانه های رسمی ایجاد می شد. با این تفاوت که در شبکه های اجتماعی، مردم کمتر متوجه این فرایند می شوند و به اکانت های پرطرفدار بیشتر اعتماد می نمایند و تصور می نمایند که عقیده القا شده، نظر اکثریت است.

مارپیچی که ابزار دست قدرت می گردد

سیاستمداران یا صاحبان قدرت این قابلیت را مغتنم شمرده اند و با اعمال نفوذ بر سلبریتی ها و افراد شاخص شبکه های اجتماعی کوشش می نمایند عقیده و نظر خودشان را از زبان آن ها مطرح نمایند تا از این طریق به عنوان خواست عمومی جا بیفتد. در کشور ما نیز سیاسیون به همین خاطر ارتباط تنگاتنگ و نزدیکی هم با سلبریتی ها و هم با اکانت های شاخص و گردانندگان صفحات پرطرفدار در شبکه های اجتماعی برقرار می نمایند.

این اتفاق به ویژه حوالی انتخابات ها و همین طور در موضوعات حساس کشور بیشتر می گردد و مثلا به ناگاه یک جناح سیاسی یا یک عقیده تعیین به صورت گسترده در شبکه های اجتماعی مورد توجه اکانت های پرمخاطب قرار می گیرد تا بعد از مدتی به عنوان خواست عموم جا بیفتد؛ به گونه ای که کمتر کسی قادر به ابراز نظر مخالف نسبت به آن باشد.

منبع: برترین ها
انتشار: 2 بهمن 1398 بروزرسانی: 18 مهر 1399 گردآورنده: xda-developer.ir شناسه مطلب: 736

به "صفر و یک ها چطور شما را به سکوت وادار می نمایند؟" امتیاز دهید

امتیاز دهید:

دیدگاه های مرتبط با "صفر و یک ها چطور شما را به سکوت وادار می نمایند؟"

* نظرتان را در مورد این مقاله با ما درمیان بگذارید